دانلود آهنگ حاصل آغازها پایان شده است؟ بهنام صفوی

دوشنبه - 14 نوامبر 2022
دانلود آهنگ حاصل آغازها پایان شده است؟ بهنام صفوی

با ما باشید با ღ دانلود اهنگ با حاصل آغازها پایان شده است؟ راز عاشقانه ای دارم با صدای بهنام صفوی به همراه تکست و بهترین کیفیت ♪

Download Old Music BY : BHNAM SFVY | HASL AGHAZHA PAYAN SHDH AST؟ With Text And 2 Quality 320 And 128 On CaffEmuSic.ir

شعر: محمد حسین جعفریان 🎛ღ

(ترانه از سایت )

فصل های پیش از اینم ابر داشت 🎛ღ

بر کویرم بارشی بی صبر داشت

پیش از اینها آسمان گلپوش بود 🎛ღ

پیش از اینها یار در آغوش بود

اینک اما عده‌ای آتش شدند 🎛ღ

بعد کوچ کوه ها آرش شدند

از بلند از حلق آویزها 🎛ღ

قلب‌های مانده در دهلیزها

بذرهایی ناشناس و گول و گند 🎛ღ

از میان خاک و خون قد می‌کشند

بعضی از آنها که خون نوشیده‌اند 🎛ღ

ارث جنگ عشق را پوشیده‌اند

عده‌ای حسن القضاء را دیده اند 🎛ღ

عده‌ای را بنزها بلعیده اند

بزدلانی کز هراس ابتر شدند 🎛ღ

از بسیجی‌ها بسیجی تر شدند

ای بی جان ها! دلم را بشنوید 🎛ღ

اندکی از حاصلم را بشنوید

توچه می‌دانی تگرگ و برگ را 🎛ღ

غرق خون خویش،‌ رقص مرگ را

تو چه می‌دانی که رمل و ماسه چیست 🎛ღ

بین ابروها رد قناسه چیست

تو چه می‌دانی سقوط «پاوه» را 🎛ღ

«عاصمی» را «باکری» را «کاوه»‌را

هیچ می دانی «مریوان» چیست؟‌ هان! 🎛ღ

هیچ می‌دانی که «چمران»‌کیست؟ هان!

هیچ می‌دانی بسیجی سر جداست؟ 🎛ღ

هیچ می‌دانی «دو عیجی»‌ در کجاست؟

این صدای بوستانی پرپر است 🎛ღ

این زبان سرخ نسلی بی سر است

تو چه می دانی، چه می دانی، چه… 🎛ღ

چون از این دریا نبردی شبنمی

با همان‌هایم که در دین غش زدند 🎛ღ

ریشه اسلام را آتش زدند

با همان‌هاکز هوس آویختند 🎛ღ

زهر در جام خمینی ریختند

پای خندق‌ها احد را ساختند 🎛ღ

خون فروشی کرده خود را ساختند

زنده‌های کمتر از مردارها 🎛ღ

با شما هستم، غنیمت خوارها

بذر هفتاد و دو آفت در شما 🎛ღ

بردگان سکه! لعنت بر شما

باز دنیا کاسه خمر شماست 🎛ღ

باز هم شیطان اولی الامر شماست

با همانهایم که بعد از آن ولی 🎛ღ

شوکران کردند در کام علی

باز آیا استخوانی در گلوست؟ 🎛ღ

باز آیا خار در چشمان اوست؟

ای شکوه رفته امشب بازگرد! 🎛ღ

این سکوت مرده را درهم نورد

از نسیم شادی یاران بگو 🎛ღ

از «شکست حصر آبادان» بگو!

از شکستن از گسستن از یقین 🎛ღ

از شکوه فتح در «فتح المبین»

از «شلمچه»، «فاو»‌ از «بستان» بگو! 🎛ღ

از شکوه رفته! از «مهران»‌ بگو!

از همانهایی که سر بر در زدند 🎛ღ

روی فرش خون خود پرپر زدند

شب شکاران سحر اندوخته 🎛ღ

[Persian Music on ListenPersian]

از پرستوهای در خود سوخته 🎛ღ

زان همه گلها که می بردی بگو!

از «بقایی» از «بروجردی» بگو! 🎛ღ

پهلوانانی که سهرابی شدند

از پلنگانی که مهتابی شدند 🎛ღ

ای جماعت! جنگ یک آیینه است

هفته تاریخ را آدینه است 🎛ღ

لحظه ای از این همیشه بگذرید

اندرین آیینه خود را بنگرید 🎛ღ

عشق بود و داغ بود و سوز بود

آه! گویی این همه دیروز بود 🎛ღ

اینک اما در نگاهی راز نیست

درگلویی عقده آواز نیست 🎛ღ

تیردان پرتیر و تیرانداز نیست

نسل های جاودان فانی شدند 🎛ღ

شعرها هم آنچه می دانی شدند

روزگاران عجیبی آمدند 🎛ღ

نسل های نانجیبی آمدند

ابتدا احساس هامان ترد بود 🎛ღ

ابتدا اندوهامان خرد بود

رفته رفته خنده ها زاری شدند 🎛ღ

زخم هامان کم کمک کاری شدند

خواب دیدم دیو بیعار کبود 🎛ღ

در مسیل آرزوها خفته بود

خواب دیدم برفها باقی شدند 🎛ღ

لحظه‌های مرده ام ساقی شدند

ای شهیدان! دردها برگشته اند 🎛ღ

روزهامان را به شب آغشته‌اند

فصل هامان گونه‌ای دیگر شدند 🎛ღ

چشمهامان مست و جادوگر شدند

روحهامان سخت و تن آلوده‌اند 🎛ღ

آسمانهامان لجن آلوده‌اند

هفته ها در هفته ها گم می‌شوند 🎛ღ

وهم‌ها فردای مردم می‌شوند

فانیان وادی بی سنگری! 🎛ღ

تیغ ها مانده در آهنگری

حاصل آن ماجراها حیرت است؟ 🎛ღ

میوة‌ فرهنگ جبهه عشرت است؟

حاصل آغازها پایان شده است؟ 🎛ღ

میوة فرهنگ جبهه نان شده است؟

شعله ها! سردیم ما، سردیم ما 🎛ღ

رخصتی، ‌شاید که برگردیم ما

«یسطرون»‌هم رفت و ما نون مانده‌ایم 🎛ღ

بعد لیلا باز مجنون مانده‌ایم

پشت آغازی که اقیانوس شد 🎛ღ

در سکوت خویش جیحون مانده‌ایم

فاتحان رفتند و پای برجها 🎛ღ

در تکاپوی شبیخون مانده‌ایم

بعد اتمام بیابان‌ها هنوز 🎛ღ

ما بیابانگرد و مجنون مانده‌ایم

بحر مرداب است بی امواج،‌آی ! 🎛ღ

عشق یک شوخی است بی حلاج، آی!

یک نفر از خویش دلگیر است باز 🎛ღ

یک نفر بغضش گلوگیر است باز

زخمی‌ام، اما نمک… بی فایده است 🎛ღ

درد دارم، نی لبک… بی فایده است

عاقبت آب از سر نوحم گذشت 🎛ღ

لشگر چنگیز از روحم گذشت

جان من پوسید در شبغاره‌ها 🎛ღ

آه آی خمپاره‌ها، خمپاره‌ها

🎛ღ

شعر: محمد حسین جعفریان 🎛ღ

(ترانه از سایت )

فصل های پیش از اینم ابر داشت 🎛ღ

بر کویرم بارشی بی صبر داشت

پیش از اینها آسمان گلپوش بود 🎛ღ

پیش از اینها یار در آغوش بود

اینک اما عده‌ای آتش شدند 🎛ღ

بعد کوچ کوه ها آرش شدند

از بلند از حلق آویزها 🎛ღ

قلب‌های مانده در دهلیزها

بذرهایی ناشناس و گول و گند 🎛ღ

از میان خاک و خون قد می‌کشند

بعضی از آنها که خون نوشیده‌اند 🎛ღ

ارث جنگ عشق را پوشیده‌اند

عده‌ای حسن القضاء را دیده اند 🎛ღ

عده‌ای را بنزها بلعیده اند

بزدلانی کز هراس ابتر شدند 🎛ღ

از بسیجی‌ها بسیجی تر شدند

ای بی جان ها! دلم را بشنوید 🎛ღ

اندکی از حاصلم را بشنوید

توچه می‌دانی تگرگ و برگ را 🎛ღ

غرق خون خویش،‌ رقص مرگ را

تو چه می‌دانی که رمل و ماسه چیست 🎛ღ

بین ابروها رد قناسه چیست

تو چه می‌دانی سقوط «پاوه» را 🎛ღ

«عاصمی» را «باکری» را «کاوه»‌را

هیچ می دانی «مریوان» چیست؟‌ هان! 🎛ღ

هیچ می‌دانی که «چمران»‌کیست؟ هان!

هیچ می‌دانی بسیجی سر جداست؟ 🎛ღ

هیچ می‌دانی «دو عیجی»‌ در کجاست؟

این صدای بوستانی پرپر است 🎛ღ

این زبان سرخ نسلی بی سر است

تو چه می دانی، چه می دانی، چه… 🎛ღ

چون از این دریا نبردی شبنمی

با همان‌هایم که در دین غش زدند 🎛ღ

ریشه اسلام را آتش زدند

با همان‌هاکز هوس آویختند 🎛ღ

زهر در جام خمینی ریختند

پای خندق‌ها احد را ساختند 🎛ღ

خون فروشی کرده خود را ساختند

زنده‌های کمتر از مردارها 🎛ღ

با شما هستم، غنیمت خوارها

بذر هفتاد و دو آفت در شما 🎛ღ

بردگان سکه! لعنت بر شما

باز دنیا کاسه خمر شماست 🎛ღ

باز هم شیطان اولی الامر شماست

با همانهایم که بعد از آن ولی 🎛ღ

شوکران کردند در کام علی

باز آیا استخوانی در گلوست؟ 🎛ღ

باز آیا خار در چشمان اوست؟

ای شکوه رفته امشب بازگرد! 🎛ღ

این سکوت مرده را درهم نورد

از نسیم شادی یاران بگو 🎛ღ

از «شکست حصر آبادان» بگو!

از شکستن از گسستن از یقین 🎛ღ

از شکوه فتح در «فتح المبین»

از «شلمچه»، «فاو»‌ از «بستان» بگو! 🎛ღ

از شکوه رفته! از «مهران»‌ بگو!

از همانهایی که سر بر در زدند 🎛ღ

روی فرش خون خود پرپر زدند

شب شکاران سحر اندوخته 🎛ღ

[Persian Music on ListenPersian]

از پرستوهای در خود سوخته 🎛ღ

زان همه گلها که می بردی بگو!

از «بقایی» از «بروجردی» بگو! 🎛ღ

پهلوانانی که سهرابی شدند

از پلنگانی که مهتابی شدند 🎛ღ

ای جماعت! جنگ یک آیینه است

هفته تاریخ را آدینه است 🎛ღ

لحظه ای از این همیشه بگذرید

اندرین آیینه خود را بنگرید 🎛ღ

عشق بود و داغ بود و سوز بود

آه! گویی این همه دیروز بود 🎛ღ

اینک اما در نگاهی راز نیست

درگلویی عقده آواز نیست 🎛ღ

تیردان پرتیر و تیرانداز نیست

نسل های جاودان فانی شدند 🎛ღ

شعرها هم آنچه می دانی شدند

روزگاران عجیبی آمدند 🎛ღ

نسل های نانجیبی آمدند

ابتدا احساس هامان ترد بود 🎛ღ

ابتدا اندوهامان خرد بود

رفته رفته خنده ها زاری شدند 🎛ღ

زخم هامان کم کمک کاری شدند

خواب دیدم دیو بیعار کبود 🎛ღ

در مسیل آرزوها خفته بود

خواب دیدم برفها باقی شدند 🎛ღ

لحظه‌های مرده ام ساقی شدند

ای شهیدان! دردها برگشته اند 🎛ღ

روزهامان را به شب آغشته‌اند

فصل هامان گونه‌ای دیگر شدند 🎛ღ

چشمهامان مست و جادوگر شدند

روحهامان سخت و تن آلوده‌اند 🎛ღ

آسمانهامان لجن آلوده‌اند

هفته ها در هفته ها گم می‌شوند 🎛ღ

وهم‌ها فردای مردم می‌شوند

فانیان وادی بی سنگری! 🎛ღ

تیغ ها مانده در آهنگری

حاصل آن ماجراها حیرت است؟ 🎛ღ

میوة‌ فرهنگ جبهه عشرت است؟

حاصل آغازها پایان شده است؟ 🎛ღ

میوة فرهنگ جبهه نان شده است؟

شعله ها! سردیم ما، سردیم ما 🎛ღ

رخصتی، ‌شاید که برگردیم ما

«یسطرون»‌هم رفت و ما نون مانده‌ایم 🎛ღ

بعد لیلا باز مجنون مانده‌ایم

پشت آغازی که اقیانوس شد 🎛ღ

در سکوت خویش جیحون مانده‌ایم

فاتحان رفتند و پای برجها 🎛ღ

در تکاپوی شبیخون مانده‌ایم

بعد اتمام بیابان‌ها هنوز 🎛ღ

ما بیابانگرد و مجنون مانده‌ایم

بحر مرداب است بی امواج،‌آی ! 🎛ღ

عشق یک شوخی است بی حلاج، آی!

یک نفر از خویش دلگیر است باز 🎛ღ

یک نفر بغضش گلوگیر است باز

زخمی‌ام، اما نمک… بی فایده است 🎛ღ

درد دارم، نی لبک… بی فایده است

عاقبت آب از سر نوحم گذشت 🎛ღ

لشگر چنگیز از روحم گذشت

جان من پوسید در شبغاره‌ها 🎛ღ

آه آی خمپاره‌ها، خمپاره‌ها

🎛ღ

پخش آنلاین همین موزیک

شما هم نظری ارسال کنید

نظر ها بسته شده اند